خلاصه داستان : مردی معمولی بنام «راین ویلسون»‌ وقتی که همسرش تحت تاثیر یک قاچاقچی موارد مخدر قرار میگیرد، او خود را به شکل یک قهرمان در می آورد در حالیکه مهارت های یک قهرمان را ندارد...

خلاصه داستان : «جونو» (الن پیج) یک دختر خوش زبان ۱۶ ساله ناگهان خود را با یک حاملگی ناخواسته روبرو می‌بیند. بلافاصله دوست صمیمی‌اش، «لی» را باخبر می‌کند و تصمیم می‌گیرند بچه را بیاندازند. در جلوی کلینیک، جونو همکلاسی‌اش «سو-چین» را می‌بیند، سپس وارد کلینیک می‌شود و دقایقی بعد بدون آن که ناراحتی و اضطرابی در چهره‌اش پیدا باشد، از کلینیک بیرون می‌آید. جونو تصمیم می‌گیرد بچه را نگه دارد و سرپرستی آن را به زوج‌هایی که درخواست بدهند واگذار کند...

خلاصه داستان : یک ماساژر زن بطور ناگهانی دچار نوعی وسواس و نفرت از دست زدن به بدن دیگران می شود، و همین موضوع باعث می شود که نتواند به شغلش ادامه دهد...

خلاصه داستان : افسر پلیس اهل نیو جرسی لورل هستر و همکارش استیسی آندره هر دو در تلاشند تا حقوق بازنشستگی لورل را که به سرطان مبتلا شده بگیرند...

خلاصه داستان : داستان یک زن خانه دار بورلی هیلز هست که برای نگهداری از یک بچه استخدام میشود و …

خلاصه داستان : براساس یک داستان واقعی که در سال 1965 همه مردم را بهت زده کرد.فیلم درباره شک آورترین جرمی است که علیه یک قربانی صورت گرفته است."گرترود بانیزسکی" مادری که با شش فرزندش زندگی می کند.مشکلات مالی باعث می شود او به نقطه ی فروپاشی روانی برسد.که باعث کشته شدن یکی از فرزندانش و وحشتی غیر قابل باور برای بقیه آنها می شود ...

خلاصه داستان : لازنس ودرهولد یک پروفسور است که در دانشگاه تدریس می کند اما حال روحی وی بسیار بهم ریخته است و کاملا در افسردگی سیر می کند ! اما با ورود افراد مختلف به زندگیش که یکی برادر مفت خور ناتنی اش است ! و دیگری شاگرد سابقش به نام جانت که اکنون یک دکتر است و قصد دارد تا استاد سابقش را درمان کند و البته دختر عچیب و غریب پروفسور به نام ونسا که افکار خود را دارد , زندگیش در یک مسیر تازه قرار می گیرد...

خلاصه داستان : «بلیس» دخترک خجالتی و گوشه گیری است که یک روز با گروهی از دختران دیگر آشنا می شود که در یک تیم اسکیت سواری نمایشی شرکت می کنند و مسابقه می دهند. او کم کم احساس می کند از اینکه همیشه و هیچ وقت در زندگی اش کار خاصی نکرده است خسته شده و اکنون میخواهد به گروه آنها بپیوندد تا در مسابقات شرکت کند...

خلاصه داستان : در شهرستانی کوچک به‌نام پیکاک، یک بیمار دوشخصیتی زندگی می‌کند. او صبح‌ها تا ساعت ۸:۱۵ در قالب اِما اسکیلپا فرو می‌رود که پنهان از دید همسایگان کارهای معمول یک زن خانه‌دار را انجام می‌دهد و از آن به بعد، تبدیل به جان اسکیلپا، کارمند وظیفه‌شناس بانک می‌شود …

خلاصه داستان : دو خواهر در یک خانه جنگلی دور افتاده زندگی میکنند. پس از یک قطع برق سراسری، آنها در تاریکی مطلق بدون گاز، آب و حتی یک وسیله‌ی ارتباطی گیر می افتند و باید یاد بگیرند چگونه از تهدید های پیش رو جان سالم بدر ببرند...